سلام
ببخشید دیر به دیر به روز می کنم آخه فعلنا حسش نیس....راستشم می خواستم واسه یه مدتی از نت دور باشم، چون
....ولی پشیمون شدم...
دیشب افطاری خونه ی یکی از دوستای مامان اسرین بودم( فک کن!!! چه تلپیم....اونجام رفتم) ولی واقعا خودم نمی خواستم برم اما انقدر اصرار کردن و این و اون باهام قهر کردن که مجبور شدم بر خلاف تمایلم برم.....(اسرین جون شوخی کردم...خیلی هم دلم بخواد یه جا دعوتم کنن.....) از اونجا که داشتم بر میگشتم خیلی دلم گرفته بود ، راستش من شبا رو خیلی دوس دارم ، مخصوصا قدم زدن تو شب توی خیابونا....واسه همینم یه بغضی تو گلوم گیر کرده بود
ولی نمیومد...وقتی رسیدم خونه از اونجایی که من شدیدا شیره ای هستم رفتم یه چایی واسه خودم ریختم تا از اون حال بیام بیرون ...همین جوری لم داده بودم و چایی و روی زانوم گذاشته بودم که یهو پام لرزید و چایی ریخت روم....وای....خدا واسه کسی نیاره...سوختم....وحشتناک
.....انقدر سوختم که نا خداگاه اشکم اومد....نمیدونستم چی کار کنم رفتم تو اتاق و چراق و خاموش کردم و دراز کشیدم و شروع کردم به گریه کردن
....اولش گریم از درد بود ولی بعدش عادی شد و همون بغضه بود که ترکید....بنده خدا مامانم اینا فک می کردن من واسه این درده اینجوری شدم...همش میگفتن حاضر شو ببریمت دکتر ....ولی من....خیلی گریه کردم
....یاد همه چی افتادم که این مدت بهشون فک نمیکردم
....نمیدونم چرا....ولی خوب بود....ولی عوضش سوختم و کلی پماد سوختگی و باند پیچی و این چیزا به خوردم دادن و تا صب نتونستم بخوابم...الانم با اعمال شاقه دارم می تایپم.....
بی خیال
نمیدونم چرا تو جامعه مد شده هر کی روزه نیس باید به جورایی نشون بده!!!!!! امسالم من کمی تا قسمتی آتیشی شدم، تو دانشگاهمون چن تا از بچه ها توی حیاط داشتن میخوردن، جلوی جمع!!!! خداییش خیلی ضایعست آدم یه ساندویچ دستش بگیره و اونم توی حیاط دانشگاهمن که انقدرم شلوغه بخوره
.... منم رفتم حسابی باهاشون برخورد کردم
!!! اکثر این آدمام.....بی خیال.... من نمیدونم این بچه هایی که توی دانشگاهمون هستن و کلی هم قیافه ی غلط انداز مثبت دارن چرا به دوستاشون یا بقیه چیزی نمیگن
؟!!!!....به خدا جلوی جمع خوردن کلاس نیس ....آدم احترام خودش و نگه میداره
!!!!!
همین دیگه
هر انسان بیشتر از آنکه از دشمنان خود ضربه ببیند از دوستان نادان خود میبیند
فقط یادتون نره حتما حتما حتما واسم دعا کنیداااااااااااا
سلام
نمی دونم....
1-این ترم دانشگاه خیلی بد شده،تصمیم داشتم زیاد توی دانشگاه نباشم ولی از اونجایی که من خیلی بدشانسم، هر روز کلاس دارم
، من که 2 روز از هفته رو واسه خودم تعطیل کردم
....البته یه روزشو یکی از بچه ها تضمین کرده که واسم حاضری میزنه ....ولی خیلی هم مهم نیس حاضری بخورم یا نه، آخه دانشگاهمون خیلی بی در و پیکر تر از این حرفاس
.....
دوس ندارم دیگه خیلی ها رو توی دانشگاه ببینم ولی بازم هر روز جلوی چشمم هستن واسه همینم دیگه اطراف و نگاه نمیکنم و فقط زمین!!! اینجوری هیچکس رو نمیبینم!!!
.....این ترم فقط موقع کلاسا (اونم فقط کلاسایی که مجبورم ) میام دانشگاه، وقتی هم تموم میشه مث بچه مثبتا یه راس میرم بیرون
!!!...دیگه تو حیاط و راهروها سعی میکنم نباشم ، میخوام اصلا نباشم، میخوام محو بشم
......بچه ها اولا فک میکردن مریض شدم اما حالا کمی تا قسمتی عادی شده، زیاد تو جمعاشون نمیرم، دیگه حرفاشون واسم قشنگ نیس،دیگه شیطنتم گل نمیکنه
که یکی و بذارم سر کار و کلی بخندم
، دیگه حوصله هیچکسی و ندارم ، دیگران فک میکنن خودمو میگیرم و ایراد میگیرن چرا اینجوری شدم اما واقعا هیچیم نیس..فقط نمیدونم چرا دیگه با هیچکی حال نمیکنم
!دیگه اون حرفا نه تنها واسم قشنگ و خندهدار نیس بلکه بدم میاد ازش!!! .....خل شدم رفت
!!!!
2-صدای نفسات....می شناسمت....
3-آدم لال باشه خیلی خوبه ها......یکی از دوستام شب احیا بهم اس ام اس داد و گفت منو ببخش و خیلی بدی کردم بهت و از این حرفا ، من جواب ندادم (حال جواب دادن نداشتمااا
) گفت:حلال نمیکنی؟! من نمیتونستم ببخشم(به دلایلی!
) فقط گفتم : اوکی....ولی واقعا نبخشیدمش....خیلی سنگ شدم
!!!!!
4-وای چقدر هوا سرد شده....هی من به این بابا میگم جون هر کی که دوس داری این شوفاژارو راه بنداز...اما کو گوش شنوا میگه: هوا به این خوبی
!!!!! فک کن!!!!
5-دیروز گوشی مو به روز کردم ...همه ی اس ام اس هام پاک شد (580 تا) !!!!حالا گوشیم پاک پاک ....4 یا ? تا اس ام اس بیشتر ندارم.....اینا رو گفتم که.....خواهشا یه اس ام اس بهم بزن
!!! مردم از بی اس ام اسی
!!!...اونایی که دنبال ثواب میگردین...به قول اون طرف ....ایسته کن
............
همین دیگه
یه متن خیلی خوشگل داشتم که خیلی روش کار شده! می خواستم الان بذارم که نشد
.....غصه نخور سر فرصت میذارم
!!!!
فقط
نانوا هم جوش شیرین میزند، بیچاره فرهاد......
*****
هیچ گاه فاصله ها حریف خاطره ها نمی شوند...
*****
پرستویی که به فکر مهاجرت هست از ویرانی آشیانه نمی هراسد
*****
فاصله تابش خود را بر دیگران تنظیم کن . خداوند خورشید را در جایی نهاد که گرم کند ولی نسوزاند...
تا بعد
سلام
می خوام این پست درباره ی کسایی باشه که فک میکنن از همه ی پله های معنویت بالا رفتن که هیچی، حسابی به خدا نزدیک شدن
...کسایی که وقتی به یکی میرسن شروع میکنن از فضائل ( البته فک میکنن فضائله نمیدونن که...) خودشون گفتن و کوبیدن توی سر طرف مقابل (نمیدونن که شاید طرف مقابل هزار پله ازشون بالاتر باشه ولی چیزی نمیگه!!!) و همش اون طرف و نصیحت کردن و نشون دادن عاقبت طرف بهش!!! بعضی وقتام اونقدر با طرف بد رفتار میکنن که اون بدبخت اگرم یه درصد مشکل دار باشه و بخواد برگرده حس میکنه که خیلی گنه کاره و همینطوری تو گناهش میمونه
( جالب اینجاست یادشون رفته که یه زمانی خودشون چه سوتی های فاحشی دادن و چه کارا که نکردن
!!البته بعضی هاشونااا!!)و با این همه مرتبه ساده ترین سفارشارو هم تو دین نمیدونن که:
امام صادق (ع) فرمودند: مَن عَیَّرَ مُؤمِناً بِذَنبٍ لَم یَمُت حَتّى یَرتَکِبَهُ هر کس مؤمنى را بر انجام دادن گناهى سرزنش کند، نمی میرد تا آن که خود آن گناه را مرتکب شود (الکافى، ج 2، ص 356)
تازه اینایی که گفتم خوباشن!!!
بعضی ها...
بعضی ها هم که در عرض یه ساعت که سر کلاس فلان کسک می شینن ( باز کاش همون فلان کس یه آدم درستی باشه نه از این خانم جلسه ایی هااا) حس میکنن حسابی برگزیده هستند و با همه فرق دارن
در نتیجه باید یه جوری نشون بدن فرق دارن دیگه...نمیشه که....خلاصه با یه عده از اطرافیاشون که حتی دوست جونیشون باشه قطع رابطه میکنن ( فرقی نداره کی باشه...مهم نفس عمله!!) و وقتی هم اونارو می بینن رو برمی گردونن و ... فک نمیکنم نیاز به توضیح باشه از این آدمای جوگیر تو اطرافمون زیادن...ما به اینا میگیم حزب باد...آخه انقدر انعطاف دارن که با هر بادی که میاد به همون سمت میرن
!!!....
راستی از شعرم بدشون میاد...چرا؟ چون فک میکنن به حال معنوی آنها لطمه میزنه شاید توی خفا از این کارا کنن ولی جلوی جمع...استغفرالله.....این چه حرفیه؟!! دهنتو شستی؟!!....
خلاصه اینکه
اینجور آدما فک میکنن عاقبت به خیر میشن ( فک میکنن!!!!) ولی در اکثر موارد ( من خودم آمار گرفتم) اینا کم کم به گروههای انحرافی و تندرو کشیده می شن و در نتیجه عاقبت به شری در انتظارشونه
!!!
این مطلب مخصوص اوناییه که خودشون بهتر میدونن...پس لطفا به خودتون نگیرین و شاکی نشین....
ببخشید خیلی قاطی پاتی شد...چون حال درستی نداشتم ....همین جوری نوشتم...یه جورایی چک نویس بود!!!
واسم دعا کنید آخه یه مشکلی دارم که دوس دارم حل بشه!!! منتظر دعاهای قشنگتونم!!!
داش یادم میرفت:
محبت خرجی ندارد در حالیکه همه چیز را خریداری میکند.
****
فاصله عشق های معمولی را از بین می برد و عشق های بزرگ و جاودانی را شدت میبخشد.مانند باد که شمع را خاموش و آتش را شعله ور می سازد
تا بعد